جدول جو
جدول جو

معنی طرب سنج - جستجوی لغت در جدول جو

طرب سنج
(رَ / رِ)
که طرب سنجد. شادی آزما:
بمیخانه از شام تا صبحدم
طرب سنج احیا چو اهل حرم.
ملاطغرا (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
طرب سنج
آن که طرب را سنجد و آزمایش کند
تصویری از طرب سنج
تصویر طرب سنج
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آب سنج
تصویر آب سنج
آلتی برای اندازه گیری وزن مخصوص مایعات، هیدرومتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرب سرا
تصویر طرب سرا
طرب خانه، محل عیش و عشرت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درم سنج
تصویر درم سنج
کسی که پول خوب و بد را بسنجد و از هم جدا کند، صراف
فرهنگ فارسی عمید
طیف بین همراه با نورسنج برای اندازه گیری شدت نسبی قسمت های طیف نوری، اسپکتروفوتومتر
فرهنگ فارسی عمید
(تَ سَ)
که تب را سنجد. آلتی که مقدار تب بیمار را بر اساس زیادت و نقصان حرارت بدن معین کند. میزان الحراره. حرارت سنج. ترمومتر. رجوع به میزان الحراره شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
ادب آموز:
ولیک ای ادب سنج بازار و کوی
بجای اناالحق اناالعبد گوی.
ملاطغری (در تعریف اهل میخانه).
لغت نامه دهخدا
(طَ رَ سَ)
طربخانه
لغت نامه دهخدا
آلتی که مقدار تب بیمار را بر اساس زیادت و نقصان حرارت بدن معین کند، حرارت سنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب سنج
تصویر آب سنج
وسیله ای جهت اندازه گیری وزن مایعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبر سنج
تصویر صبر سنج
شکیب سنج آنکه شکیبایی دیگری را بیازماید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برق سنج
تصویر برق سنج
اندازه گیری برق، کنتور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ادب سنج
تصویر ادب سنج
ادب آموز معلم ادب، شاگرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرب سرا
تصویر طرب سرا
کاچه سرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیب سنج
تصویر شیب سنج
اکلیمتر
فرهنگ واژه فارسی سره
طربستان، عشرتکده، طرب خانه، عشرتگاه، طرب آشیان، طرب آباد، طربگاه
فرهنگ واژه مترادف متضاد